Recent News

سهراب سبهری در ژابن !

۱۳۸۴ خرداد ۱, یکشنبه

باز هم سلام.....


امروز نامه ی شاعر گرانقدر سهراب سبهری رو به يکی از دوستانش ميخواندم ( تعجب نکنيد درسامو خوندم ! ) ، در اين نامه که در توکيو نوشته شده بود در مورد کشور ژابن نوشته بود ، از نظر من جالب بود ( مثله تمام نوشته های سهراب ) ....


                                                    *** 


      Sohrab          Sohrab          Sohrab


باری ، سر انجام بار سفر بستيم ، و به اين طرف امديم.سرزمين خوبی است ، با مردمی مهربان و کار و کوشش زياد و چيزهای ديدنی ، ادم خودش را بيگانه نميبيند.هر چه نباشد شرق است . ( ميترسم به اين حرف بخندی ) ، اينجا همه دنبال کار را گرفته اند، نقاش کار خودش را ميکند، دانشمند و سوبور هم ،در کشور ما نقاش به همين دلخوش است که سالی دو يا سه کار از خود به يادگار بگذارد، نه کوششی ميکند و نه مطالعه ای ، فرق بزرگی در ميان است ، ژابنی انچه را خوب است از ديگران ميگيرد ، و با چيزهای خودش در هم می اميزد ، و چيز تازه ای می افريند. هنر و صنعت اين کشور رو به بيشرفت است ، گروههای هنری در اينجا بسيار است ، برای هر چيز گروه و انجمنی دارند ، نمايشگاه های بزرگ نقاشی هميشه رو به راه است.


باری ، زندگی در اينجا بد نميگذرد ،گاهی نقاشی ، هفته ای يکی دو روز هم در اتليه اقای هيرانسوکا حکاکی ،  چه ميشود ، اما اينکه تا کی خواهم توانست اينجا بمانم ، با خداست ، نميدانم زيادتر بمانم بهتر است يا برگردم به جای خودمان ، ميدانم خنده ات ميگيرد ، اما من برای يک طرز زندگی ديگر ساخته شده ام ، کدام طرز ؟ به ياد تينا می افتم و کوچه ها ی تهران ، و روز هايی که من و تو و يحيی با هم بوديم ، تو و او با هم در کوچه ها  می دويديد و به تنهايی من ميخنديديد.


چند روز بيش * تابلوهای يک نمايشگاه * اثر موسورکسکی را ميشنيدم ، و اتاقت و افتاب رم ، رم را هميشه دوست خواهم داشت ، نه مثل شهر خودم ، مثله يک خواب دم صبح....


توکيو ۱۲ اکتبر ۱۳۳۹


                                 


نوامبر سال ۱۳۳۹ ، منزل استاد در ژابن به همراه دوست نقاشش


 


                        

19 نظرات:

Amir گفت...

بابا تو رُ به خدا نگوو عــــاشق

شــــــــــــــــــــده هــــــــا

من فقط ... هســـتـــم

موفق باشي!!!

منتظرم...

elaheh گفت...

خيلی باحال بود مرسييييييييييييييييييييييييييييی....خوشمان امد.....فعلا بای.....

سپيده گفت...

سلام قشنگ بود , مرسی بايت تبريکت
مگه تو , روز تولدت رو بگهم گفتی , خوب اين به اون در :پی روز شماری می کنم تا زودتر ببينمت شاد و موفق باشی

غارتگر گفت...

همدردیم به قول آن شاعر من تو و یک عالمه جوان یک دهانیم.

kamran گفت...

با وجود غم رو چشمات صورتت نوری نداره                   قصه عشق واسه من ديگه معنايی نداره

ameneh گفت...

سلام ...جالب وخوندنی بود .

shiva گفت...

سلام....خيلی وب لاگ خوبی داری...من واقعا از اين نوشتت خوشم اومد خيلی خوب بود...مرسييييييی....بازم از اين کار ها بکن.....موفق باشی عزيزم

elahe گفت...

سلام! صبح شما به خير :) من باز دلم نيومد .... :) خيلی جالب بود .. هم نامه هم عکسا .. کنجکاو شدم که منبعش..؟!.... بای.

zahra گفت...

سلام... سهراب راست ميگه تلاش و کوشش يک ايرانی با يه ژاپنی زمين تا آسمون فرق داره... اگر ما اندازه اونها کار می کردیم خیلی خوب بود... راستی وبلاگه خیلی قشنگی داری.. خوشم اومد ... منم آپ کردم دلت خواست یه سری بزن خوشحال میشم

میلاد گفت...

سلام. جالب بود نميدونستم ژاپن هم رفته بوده. عکس دومت باز نشد.

حيدر گفت...

سلام....مطالب خيلي جالبي بود....مرسي....نميدونستم....يادش بخير سر مزارش....روحش شاد....موفق و شاد باشي.

الهام گفت...

سلام مهديه جون.فکر می کنم مطالب جالبی بايد نوشته باشی.......رفتم بخونممم...بهم سر بزنی خوشحال ميشم..راستی من شنبه ها آپ ميشم...پيروز باشی

سياوش تي گفت...

از حضورت در کلک خيال انگيز سپاسگذارم
منتظر بودم به روز شدنت رو خبر بدی
خيلی از مطلب های شما عقب هستم
به روز شدی خبرم کن  ممنون ميشم

<*_-zahrnaz-_*> گفت...

سلام... خوشحالم که ميبينم در اين اپ از سهراب گفتی ...من واقعاض عاشق شخصيت و اشعار سهرابم...

حيدر گفت...

بازم سلام....در مورد نظرتون بايد بگم به نظر من اگه هركس كار خودشو بكنه وضعيتمون از اين بهتر ميشه....نميگم حرف شما عينيت نداره....داره....ولي اگه واقعا هر كس خودش باشه و اون مطلبو رعايت كنه و زياد پر توقع نباشه زندگي زيبا ميشه....موفق و شاد باشي.

mahyar گفت...

سلام، جالب بود، همچون هميشه....

Anonymous گفت...

سلام ...چه جالب...اين عکسهارونديده بودم

zahra گفت...

سلام .. يه بار ديگه اومده بودم... الان خواستم سلامی دوباره کرده باشم... موفق باشي... به منم سر بزن...من خجالت ميکشم همش من بيام خونتون يه بارم شما سر بزنيد که روم بشه دوباره بيام ... (چشمک)

sara گفت...

salam ....khobi mahdiyeh joon...dar jaryani ke chand vaghtiye shadidan mashgholim....loool....dige in shod ke kheyli mozahem nashodim migam khoshhal shodam ke shaere morede alagham zendegi dar injaro ham tajrobe karde.....bazam mersi

هرگونه نسخه برداری تنها با اطلاع به نویسنده مجاز میباشد. با پشتیبانی Blogger.