جوی کور
همچو چشمی کور
خالی از آب و
از نشانه ی او
مردی اواز خوان از راه گذشت
دل من پر شد از ترانه ی او ....
بگذار دلت بگوید و دستت بنویسد ...
جوی کور
همچو چشمی کور
خالی از آب و
از نشانه ی او
مردی اواز خوان از راه گذشت
دل من پر شد از ترانه ی او ....
زندگی
چون قفسی است
قفسی تنگ
پر از تنهايی
و چه خوب است
لحظه غفلت ان زندان بان
بعد از ان هم
پرواز
۸۵/۲/۱۸
Copyright © 2010 دل نوشـــــته هــا | Blogger Templates by Splashy Templates | Design by Free CSS Templates