Recent News

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

                                 از کفر و ز اسلام برون صحرایی است


                                 ما را به میان ان فضا سودایی است


                                   عارف جو بدان رسید سر را بنهد


                             نی کفر و نه اسلام , نه انجا جایی است


 


برای خویشکاری در زندگی میتوان از جند قانون ساده اما محکم استفاده کرد :


قانون تعادل :


میتوانیم افراط یا قصور کنیم , واگر اونگ زندگی یا عادات , بیش از اندازه به یک سو نوسان کند , در نهایت قطعا به سوی دیگر خواهد رفت .


ما قانون تعادل را زمانی به کار میگیریم که عدم تعادل را شناسایی کنیم.


سریع ترین راه برای یافتن تعادل ان است که در تصحیح خودت افراط کنی , عمدا خلاف انجه را بدان عادت داری انجام دهی.


تعادل با تنفس اغاز میشود و دم و بازدم ابتدایی ترین اهنگ موزون زندگی است...


قانون انتخاب :


با بازیافتن قدرت انتخاب , شجاعت می یابیم , که به تمامی در این دنیا زندگی کنیم.


زندگی ما نمایانگر انتخاب هایی است که کرده ایم


هر جه به قانون انتخاب احترام بگذاری , با نیت روشن تری زندگی میکنی - زندگی ات را بنا میکنی - و به جای انکه بیندیشی که ایا در مسیر درست قدم بر میداری , یار مناسبی را برگزیدی , یا به کاری اشتغال داری که مناسب توست , هر روز زندگی ات را مختارانه زندگی میکنی , به تمامی.


قانون فرایند پیشرفت تدریجی :


اگر ادمی فقط به پایان سفر جشم بدوزد , کمال همیشه در دور دست ها به نظر می اید


هر سفر با یک قدم اغاز میشود , ولی باید قدم دوم و سوم را هم برداری تا به مقصدت برسی


به هر هدف که دست یابی , هدفی دیگر برای خودت میسازی , سفر تمامی ندارد...


قانون حضور :


زمان , تناقضی است , کشیده میان اینده و گذشته , که هیج یک واقعیت ندارد , مگر در ذهن ما , حقیقت ژرف تر است : تنها این لحظه را داریم .


انجه امروز صبح یا دیروز انجام دادی در حال حاضر ناپدید است , مگر در ذهنت . انجه بناست روی دهد فقط یک رویاست , ما تنها این لحظه را داریم .


هر وقت مشکلی داری مربوط به جیزی در گذشته یا اینده است ,اما زندگی خیلی کوتاه است ...


قانون شفقت :


شفقت شناسایی این حقیقت است که هریک از ما در محدوده ی باورهای رایج و قابلیت هایمان , بهترینی را که میتوانیم انجام دهیم .


قانون شفقت را میتوانی از کره ی زمین بیاموزی , زمینی که بر پوسته ی ان گام میگذاریم , درختانش را به تاراج میبریم , منابعش را استثمار میکنیم ,  ... اما ... زمین ما را میبخشد , جون میداند ما از اوییم , حال , اگر زمین میتواند تو را به خاطر خطاهایت ببخشد , ایا تو نمیتوانی خودت را ببخشی و دیگران را نیز ؟


بقول افلاطون : مهربان باشید , جرا که هر انسانی که ملاقات میکنید , در نبردی است سخت ...


قانون ایمان :


ایمان پیوند مستقیم ماست با معرفت کیهان , به ما یاد اور میشود که بیش از انجه شنیده ایم یا خوانده ایم میدانیم , کافی است نگاه کنیم , گوش فرا دهیم و به عشق و معرفت روح خالص جهانی که درون همه ی ما فعال است اعتماد کنیم.


ایمان یکی از سخت ترین دست یافتنی هاست , یکی از بزرگترین جهش هایی که انسان میتواند بکند  , ایمان باور به ان است که همیشه تصمیمت , تصمیم درست خواهد بود.


قانون توقع :


افکار تو پنجره هایی را ملون میکند که از پشت ان به تماشای دنیا مینشینی , باورهایت مصالح بنای تجربیاتت میشود .


توقع می اموزد که انجه که بر ان تمرکز میکنیم توسعه می یابد , نتیجه ی جنگ با مشکلات , ان است که با بخشیدن انرژی مان به انها , مستحکم میشود . بنابر این باید بر راه حل ها تمرکز کرد , نه مشکلات .


قانون شرافت :


شرافت یعنی زندگی در راستای ایین جان و بصیرت برتر , هر جند تکانه ها خلافش را بطلبند , راستی راستین درون خویش را , بشناسیم , بپذیریم , ابراز کنیم , در قلب شرافت , و نه با گفتار , که با کردار خویش , دیگران را الهام بخشیم .


اگر خواسته ی اعماق دلت را نمیتوانی منکر شوی , میتواند انجام بشود , ولی زندگی را خیلی مشکل میکند , و پی امد هایی دارد , مثل لطمه زدن به باورها و احساسات دیگران , دیگرانی که پایبند باور هایشان هستند .


غاز های وحشی را نیازی نیست که اب تنی کنند تا سفید شوند , تو را هم لازم نیست که کاری انجام دهی جز انکه خودت باشی .


قانون عمل :


این جهان عرصه ی انرژی و عمل است , علی رغم انجه میدانی و هستی , علی رغم انکه جند کتاب خوانده باشی و جه استعداد هایی داشته باشی , تنها عمل است که به زندگی ات قوام میبخشد , فلسفه ها فراوانند و تصورات وافر , ولی واژه ها هر جند هم زیبا , بهای اندکی دارند , صحبت از تعهدات ، از شهامت و از عشق اسان است ، ولی عمل است که موجب درک واقعی میشود و معرفت با تمرین پرورش می یابد ...


قانون جرخه ها :


دنیای طبیعی به اهنگ تغییر میرقصد , به گذر فصول , انقلاب های اسمان , به گردش روز و شب . همه جیز در زمانی که باید به وقوع میپیوندد ، تغییر میکند و رشد , پدیدار میشود و نا پدید , رنگ میگیرد و میبازد , بالا میرود و فرو مینشیند . هر انجه صعود کند نزول خواهد کرد , و هر انجه نزول کند باری دیگر صعود خواهدکرد , این است قانون جرخه ها


قانون تسلیم :


تسلیم یعنی , پذیرفتن این لحظه , این جسم و این زندگی , با آغوشی گشوده , برای تسلیم نباید , مانعی در مسیر خود باشیم , و باید مطابق اراده ی برتر زندگی کنیم , که توسط معرفت قلب ابراز میشود , فراتر از پذیرشی مطیعانه ,تسلیم از تمامی مبارزه ها , برای رشد عرفانی و بسط هوشیاری , یاری میجوید .


قانون وحدت :


به شکل موجوداتی جدا از هم ، با سرنوشتی متمایز بر زمین ظاهر میشویم , ولی همان گونه که هر قطره ی باران جزیی از دریاست , ما نیز در بخشی از اقیانوس هوشیاری هستیم , بخشی از خدا .


سخن آخر :


هر از گاهی ، به شی ای که دست ساز نیست ، نگااهی ژرف بکن :


به کوهی ، ستاره ای ، انحنای جویباری .


در آنجا معرفت و صبر نصیبت میشود ، و مهم تر ،


دل گرمی که در این دنیا تنها نیستی ...


 


                                                         خلاصه ای از کتاب " آیین جان "


                                                                                  نوشته  " دن میلمن "

4 نظرات:

خانه ما گفت...

خیلی سخته بشه این قوانین را در زندگی روزمره پیاده کرد....واز ان سخت تر پیدا کردن همسفری که توانش مثل تو در بازخوانی این قوانین باشه..به نظر من ...بهتر بگم با تجربه من..انهایی میتونن این قوانین را جاری کنند که ذاتشان در این مسیر باشه یا درکنار ذات از بچه گی تحت تعلیم قرار گرفته اند..............من یک قانون دیگر هم دارم...قانون مرگ....هرلحظه با مرگم هستم..در صبحانه..کارروزانه..نهار..خواب..شادی..غم..وووو

عمو جغد شاخدار گفت...

استفاده کردم

khan zade گفت...

behtarin ghesmatesho entekhabo kardi.........manam migam ke milmen mige zendegit mesle lak lak bashe mesle vastadane lak lak bashe yani ke tu har kari tamarkozet bi nazir bashe

م... گفت...

قانون هایی که معرفی شدند محشر بود...
با اجازه من واسه خودم کپی کردم.

هرگونه نسخه برداری تنها با اطلاع به نویسنده مجاز میباشد. با پشتیبانی Blogger.