در تن سرد زمان گم شده ام
خاموشم ، خسته و بی کس
و ظاهری به راستی خندان و بیخیال
و منتظر
منتظر وعده ی وعیدی که هیچ گاه نمیرسد
اگر هم برسد ، کو نوبت ما ؟! ....
در انتظار رسیدن سایه ی درخت بی برگی
در انتظار ازادی
ازادی از سکوت
ازادی از این خفقان رها ...
و پرواز ....
و هنوز هم یادم نمانده چطور پریدن را
یعنی ... نی نی چشمان تو نمیگذارد که یادم بیاید
....
کاش پرده ها نبودند
و پنجره ها ابی میشدند
کاش نگاه سفید بود و
دریا سبز
ولی ، ولی رنگ ارامش خوب است ، کاش ابی باقی بماند
مرغ ذهن من ، در پی نگاه تو به ناکجا اباد پر میزند
ببین که چشمانم تهی شده است
از عشق
از تو
و از عطر تو
مرا به دریا میبری و به ساحل باز میگردانی
و گاهی با امواج خروشانت به صخره ها میکوبی
پس کی ؟
کی میرسد ساحل ارام مرغک خیال من ؟
مرا به حادثه ببر و از اتفاق رها کن
مرا بیدار کن و به روشنی ببر
مرا به خانه ام ببر
۱۹/۷/۸۶
22 نظرات:
سلام خوب هستيد ؟کجاييد خوش که می گذره انشاالله.سلام خدمت خانواده برسونيد
اگر روزی گذرتان به محله اش افتاد حتما اونو خواهيد شناخت ، اگر پاداد و گذارتان به آن جا افتاد به التماس ازتان میخواهم که عجله به خرج ندهيد و چند لحظهای توقف کنيد. اون وقت اگر فرشته ای به طرفتان آمد، اگر خنديد، اگر موهايش قهوه ای بود، اگر چشاش می خندید ، اگر وقتی ازش سوالی کرديد جوابی نداد، لابد حدس میزنيد که کيه ...
در آن صورت لطف کنيد و نگذاريد من اين جور افسرده خاطر بمانم:
بی درنگ برداريد به من بنويسيد که گلم برگشته ....
خدا گفت: لیلی یک ماجراست، ماجرایی آکنده از من. ماجرایی که باید بسازیش!
شیطان گفت: تنها یک اتفاق است. بنشین تا بیافتد.
آنان که حرف شیطان را باور کردند، نشستند و لیلی هیچ گاه اتفاق نیافتاد...
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت
یک نفر ...
یک جایی ...
تمام رویاهایش لبخند توست ...
پس هر وقت احساس تنهایی کردی
این حقیقت رو به یاد داشته باش که
یک نفر
یک جایی
در حال فکر کردن به توست
و تو تمام دنیاشی ...
پاییز و زمستون بی گمان ظلمانی ترین ایامه ساله
وامسال هم که دیگه نور علی نوره
تنها تفاوتی که داره
سالهای پیش می گذروندمشون به امید بهار و تابستون
اما بی تو ....
تمام فصل های عمر من پاییزه ...
تو پاییزو دوست داشتی
مگه نه؟
بعد از تو برگهای سبز قلبم زرد شد
ریخت
بیا و باخنده کودکانه ات خش خش کنان از برگهای پاییزیم عبور کن
شاید که خنده تو طلوع خورشیدی دوباره را به یادم بیاورد ...
بعد از تو مسیر من
از فرسنگها نزدیک گل ها هم عبور نکرد
گلفروشی ها هم می دانند
من بی ستاره ترین مسافر پاییزم
نمی خواستم خاطرت مکدر کنم
بخند بانو ....
افلاطون می گه: اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش،
چون ارزشی نداره، چون کار دل دوست داشتنه،
مثل کار چشم که دیدنه،
اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،
اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعی
مردی که گريه کردن بلد نباشه به هيچ دردی نمی خوره ...
هیچگاه فاصله ها حریف خاطره ها نیستند
دستمال كاغذي به اشك گفت:
قطره قطرهات طلاست
يك كم از طلاي خود حراج ميكني؟
عاشقم
با من ازدواج ميكني؟
اشك گفت:
ازدواج اشك و دستمالِ كاغذي!
تو چقدر سادهاي
خوش خيال كاغذي!
توي ازدواج ما
تو مچاله ميشوي
چرك ميشوي و تكهاي زباله ميشوي
پس برو و بيخيال باش
عاشقي كجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال كاغذي، دلش شكست
گوشهاي كنار جعبهاش نشست
گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد
در تن سفيد و نازكش دويد
خونِ درد
آخرش، دستمال كاغذي مچاله شد
مثل تكهاي زباله شد
او ولي شبيه ديگران نشد
چرك و زشت مثل اين و آن نشد
رفت اگرچه توي سطل آشغال
پاك بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهاي كاغذي
فرق داشت
چون كه در ميان قلب خود
دانههاي اشك كاشت .
سلام گلم!
دردی رو که این روزا تحمل میکنی می تونم درک کنم
غصه نخور گلم!من اینجا پیشتم کنارتم همدردتم ....
به منم سر بزن خوشحال می شم.
خداحافظ
پيش اين سنگدلان ، قدر دل و سنگ يکیست
قيل و قال زغن و بانگ شباهنگ يکیست
ديدی ، آن را که تو خواندی به جهان يارترين
سينه را ساختی از عشقش ، سرشارترين
آن که میگفت منم بهر تو غمخوارترين
چه دلازارترين شد ! چه دلازارترين ؟
شبای رفتن تو
شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
با هر نفس تو سینه
بغضه تو تو گلومه
با هر کی هر جا باشم
عکس تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم
برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه
دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم
به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا
تو عشقه ما نشسته
سپردی عهدمونو
به دست باد و بارون
منو زدی به طوفان
خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته
غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته
یاده تو پینه بسته
غروبه باز دوباره
شب توی انتظاره
ابر تو نگام نشسته
خیاله گریه داره
اسمه تو فریادمه
درد تو صدام ترانه
خنده آیینه تلخ و
بی تو پر از بهانه
نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم :
درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار!
خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو!
کلبه ي غريبي ام را پيدا کن،
کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام!
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو!
حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
روزهاست
از سقف لحظه هایم
یاد تو چکه می کند
.
.
.
اگر باران بند بیاید
از این خانه می روم...
سلام من به تو یار قدیمی
منم همون هوادار قدیمی
هنوز همون خراباتی و مستم
ولی بی تو سبوی می شکستم
همه تشنه لبیم ساقی کجایی
گرفتار شبیم ساقی کجایی
اگر سبو شکست،عمر تو باقی
که اعتبار می، تویی تو ساقی
گر میکده امروز،شده خونه ی تزویر
تو محراب دل ما ، تویی تو مرشد و پیر
همه به جرم مستی
سر دار ملامت
میمیره و میخونیم
سر ساقی سلامت
یه روزی گله کردم
من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی
دل مارو شکستی
من از مستی نوشتم
ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی و قهرت
مصیبت شد و بارید
پشیمونم و خستم ، اگه عهدی شکستم
اخه مست تو هستم،اگه مجرم و مستم
میگن مستی گناهه به انگشت ملامت
باید مستارو حد زد ، به شلاق ندامت
سبوی ما شکسته ، در میکده بسته
امید همه ی ما به همت تو بسته
به همت تو ساقی ، تو که گره گشایی
تو که ذات وفایی ، همیشه یار مایی
خداوند روز اول آفتاب را آفريد
روز دوم دريا
روز سوم صدا را
روز چهارم رنگها را
روز پنجم حيوانات
روز ششم انسان را
و روز هفتم خداوند انديشيد ديگر چه چيزي را نيافريده است
پس تو را براي من آفريد.
وقتی گریبان عدم با دست خلقت مي دريد
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شدوعالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو نه عاشقی و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
دنیا را بد ساخته اند
کسی را که دوست داری، دوستت ندارد
کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نداری
اما کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد
به رسم آئین زندگی به هم نمی رسند
و این رنج است، زندگی یعنی این
"همه آرزويم اما
چه كنم ؟ شكسته بالم "
تو و عیش و شب پرستی
من و بغض بي قرارم
به چه میزنی تو سنگم
كه دلي دگر ندارم
دل و دین من فنا شد
نفسي دگر ندارم
آرزو درون من مــــــــرد
به دلم بهانه افســــرد
به دلم نــــــــــوا ندارم
دل من پر است از درد
به خــــــدا شفا ندارم
چون " تو " را دگر ندارم
كافرم خدا ندارم
******
" همه آرزویم اما
هوس سفر ندارم "
تو و عشق و شور و مستي
من و كنج غم پرســــــــــتي
همه عشـــــق من تو بودي
دل به تو ســــپرده بـــــــودم
كه تو هم مرا شكـــــستي
من و بي دلي و نفـــــــــرت
با دلي كه تو شـــــــكستي
اندر اين "كـــــــوير وحشت"
بعد از اين مرا چه باشــــــد
تف بر اين دو روز هســـتي ...
چقدر سخته منتظر کسی باشی که به فکر اومدن نیست!
من دیگه خسته شدم بسکه چشام بارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل اینهمه غم
بسه جنگ بی ثمربرای هر زیاد و کم
وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی؟
واسه عشقای توخالی ساده مردن واسه چی؟
نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی بیفته گردنم
نمی خوام دربه در پیچ و خم این جاده شم ...
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم ...
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم ...
وایستا دنیا وایستا دنیا من می خوام پیاده شم ...
همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ... ماکه رسیدیم ته خط ...
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دل و با خودت نبین ...
نمی خوام دربه در پیچ و خم این جاده شم ...
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم ...
یا یه موجود کم و خلی پرافاده شم ...
وایستا دنیا وایستا دنیا من می خوام پیاده شم ...
این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد؟
اون بلیط شانس دائم بگو قسمت کی شد
همه درویش همه عارف جای عاشق پس کجاست
این همه طلسم و ... جای خوش دعا پس کجاست؟؟؟
سلام
من آپم بیا پیشم
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام
آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟
شعر قشنگی بود...
به نظرت این شعر رو واسه کی می تونم بنویسم؟ خوشم ازش اومد دوست دارم به یکی هدیه بدمش... اما به کی؟
می شه جواب بدی؟؟؟؟؟؟؟
ارسال یک نظر