قلم را دوست دارم !
مطمئن تر از همه ی چیزهایی که در دوست داشتنشان تردید دارم
"بودن " مثال خوابی طولانی است
و نبودن نیز ...
" زندگی کردن " هم وزن است با " استامینوفن قورت دادن "
و من ، هم وزن خلا !
شبیه " مایع " شده ام ، اگر تعریفش کنی :
" شکل ظرف را بخود میگیرد "
صدایی بر وجودم ساییده میشود
جای خراشش روی پوستم مانده ...
دلم گرفته است :
از این همه " فراغ خیال " ادم های چوبی
ادم های جامد
...
آسمان مادر زمین است ،
بهشت زیر پای مادران است ( ! )
اما زبر پای آسمان زمین است ...
پس ...
آه !
بهشتی که میگفتند همین جاست ؟!
شاید هم
اگر واروونه نگاهش کنی !
3 نظرات:
...
kash mishod adama yajuraie varune mishodan...
از این پست به بعد چی شده که نظرات رو تایید می کنی؟
ارسال یک نظر