۱۳۸۵ دی ۱۳, چهارشنبه
نوشته شده توسط
مهدیه ،
در
۱۳.۱۰.۸۵
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
در Twitter به اشتراک بگذارید
در Facebook به اشتراک بگذارید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هرگونه نسخه برداری تنها با اطلاع به نویسنده مجاز میباشد. با پشتیبانی Blogger.
2 نظرات:
سلام.
عکسهايی که گذاشتی ديده نميشه
موفق باشی
چیزی گم است در من ، از آرزو فراتر
مانند جان شیرین ، ز آن نیز پربهاتر
در جستجوی اویم ، یا در سراغ اکسیر
من هرچه خسته پاتر ، او نیز کیمیاتر
گاهی که در نگاهی ، می یابمش ، شگفتا!
من سنگ می شوم ، او ، از لحظه ها رهاتر
حس می کنم هم اینک ، گم گشته ی من اینجاست
اینسان که گشته ام باز ، از لال بی صداتر
گمگشته ی من ای کاش ! می شد تو باشی ، ای عشق!
بر خود نمی پسندم ، درد از تو بی دواتر
معیار عاشقی چیست ؟ آیا هنوز باید
با درد و داغ ِ این راز ، گردیم آشناتر؟
گفتی که بگذر از من ، از خویش هم گذشتم
شاید سراغ داری ، از ما خوش آزماتر !؟
ارسال یک نظر